ماسک . [ س ِ ] (ع ص ) چنگ زننده به چیزی و گیرنده . (ناظم الاطباء). نگاه دارنده . و رجوع به ماسکه و تمسک شود. قابض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).دهخدا).ماسک . [ س ِ ] (ع ص ) چنگ زننده به چیزی و گیرنده . (ناظم الاطباء). نگاه دارنده .
لغت نامه دهخدا
ماسک . (فرانسوی ، اِ) آنچه که چهره ٔ خود را بدان بپوشانند. نقاب . (مخصوصاً) صورتک عجیب و غریب که برای تغییر شکل یا مخفی کردن قیافه ٔ حقیقی به چهره زنند و در جشنها بدان صورت ، خود را ظاهر سازند. (فرهنگ فارسی معین ). صورت مستعار که بر روی نهند بازی و مسخرگی را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نقابی فلزی و مشبک که شمشیربازان برای حفاظت به چهره ٔ خودزنند. نقابی که غواصان بر صورت خود نصب کنند و آن به لوله ٔ اکسیژن یا لوله ٔ هوا اتصال دارد تا به وسیله ٔ آن تنفس کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
- ماسک زدن ؛ نقاب زدن . به مجاز، خلاف آنچه که هست خود را نشان دادن .
- ماسک برداشتن ؛ نقاب از چهره برداشتن . به مجاز، خود یا دیگری را چنانکه هست نمودن .
www.loghatnaameh.com